خلاصه کتاب ناگفته های صورتی دسته: دانستنی های پژوهش 26 فروردین 1404 سلام به همراهان عزیز امروز با افتخار خلاصهای از کتاب “ناگفتههای صورتی” را با شما به اشتراک میگذاریم. این اثر بهخوبی به تحلیل شیوهها و روشهای استعمار غرب میپردازد و نشان میدهد که چگونه این استعمارگران در راستای دستیابی به منافع خود از طریق سوءاستفاده از مسئله زنان عمل کردهاند. کتاب “ناگفتههای صورتی” میتواند دریچهای نو به روی خوانندگان بگشاید و آنها را با زوایای پنهان این مسئله پیچیده آشنا کند. این اثر نهتنها به ما کمک میکند تا تاریخ را بهطور متفاوتی ببینیم، بلکه ما را وامیدارد تا در مورد تأثیرات اجتماعی و فرهنگی این موضوع عمیقتر بیندیشیم. بیایید با هم به این سفر فکری بپیوندیم و از تجربههای این کتاب بهرهمند شویم. کتاب ناگفته های صورتی در چهار فصل کلی با عناوین ذیل به رشته تحریر درآمده است: ظلم به زنان در طول تاریخ جریانشناسی سوءاستفاده ابزاری از مسائل زنان از انقلاب صنعتی تا انتهای قرن بیست جریان شناسی سوءاستفاده ابزاری از مسائل زنان در قرن بیست و یک پیامدهای آزادی زنان به سبک غربی فصل اول با عنوان ظلم به زنان در طول تاریخ به بررسی : ظلم به زن در دوران باستان ظلم به زن در قرون وسطی ظلم به زن در عصر روشنگری و پس از آن زنان در طول تاریخ دچار سرگذشتی پرماجرا و دردآلود بودهاند و نگرش به آنها در اعصار مختلف غالباً ابزاری و تحقیرآمیز بوده است. این مسئله نهتنها محدود به یک منطقه خاص نیست بلکه در دوران معاصر نیز ادامه دارد. بررسی تاریخ اقوام مختلف نشان میدهد که ظلم به زنان ریشه در نگاه بهرهجویانه به آنها دارد و باید کارنامه تمدنهای گذشته را بررسی کرد تا ریشههای این ظلم و تصورات نادرست درباره عملکرد گروههای مختلف اصلاح شود. ظلم به زنان در دوران باستان به بررسی ظلم در روم باستان یونان باستان ایران باستان مصر باستان روم باستان در دوران باستان، بهویژه در روم باستان، زنان بهعنوان دارایی شوهر تلقی میشدند و تحت کنترل او بودند. قوانین اولیه روم به مردان اجازه میدادند که همسران خود را به خاطر خطاها کتک بزنند، طلاق دهند یا حتی به قتل برسانند. این حقوق مختص مردان خانواده بود و زنان تنها در صورت خشونت شدید میتوانستند طلاق بگیرند. تمدن روم به شدت جنسیتگرا بود و حقوق زنان را در دادگاه محدود میکرد. زنان در زندگی تحت کنترل مردان بودند و اغلب قربانی خشونت جنسی میشدند، و جایگاه آنها تنها کمی بالاتر از بردگان بود. یونان باستان در یونان باستان، بهویژه در آتن، زنان از حقوق قانونی بسیار محدودی برخوردار بودند و حق شرکت در امور قضایی و اجتماعی را نداشتند. یونانیها بر این باور بودند که مردان از زنان کاملتر هستند و ارسطو نیز زنان را بیفایده و مسبب بینظمی میدانست. فیثاغورس نیز زنان را با هرج و مرج و تاریکی مرتبط میکرد. در جامعه آتن، زنان بهعنوان «دامار» شناخته میشدند و حق مالکیت محدودی داشتند، بهطوریکه بهعنوان شهروند کامل محسوب نمیشدند. ویل دورانت در تاریخ تمدن اشاره میکند که زنان حق عقد قرارداد ندارند، نمیتوانند بیش از مبلغ ناچیزی وام بستانند و پس از مرگ شوهر نیز از ارث او سهمی نمیبرند. در این جامعه، اعتقاد بر این بود که نیروی توالد تنها متعلق به مردان است و زنان فقط وظیفه حمل و نگهداری از فرزندان را دارند. ایران باستان: در دوره ساسانیان، شوهر بر اموال زن ولایت داشت و زن بدون اجازه شوهر نمیتوانست در اموال خود تصرف کند. ازدواجها تحت کنترل مردان بود و آنان میتوانستند چند همسر داشته باشند، به ویژه در صورت توان مالی. ازدواج با محارم به بهانه حفظ خون خانواده مجاز بود و برخی معتقد بودند که این کار گناهان کبیره را از بین میبرد. رفتارهای ناپسند شامل قرض دادن زن به مردان دیگر (ازدواج استقراضی) بود که در آن فرزندان به شوهر اول تعلق داشتند و به عنوان نیروی کار یا برده تلقی میشدند. زنان در نظام طبقاتی شدیدی قرار داشتند، مانند «پادشاه زن» و «چکرزن» که هر یک جایگاه متفاوتی داشتند. مصر باستان: زنان در مصر باستان از حقوق خاصی برخوردار بودند، مانند داشتن دارایی و برابری قانونی با مردان در دادگاه. با این حال، جامعه مردسالار بود و زنان نمیتوانستند در پستهای مهم دولتی فعالیت کنند. بیشتر زنان از طبقه دهقانان بودند و در کنار همسران خود به کار کشاورزی مشغول بودند، همچنین در غیاب شوهر، مزارع را اداره میکردند. این متن به مقایسه وضعیت زنان در دو جامعه باستانی میپردازد و نشان میدهد که علیرغم برخی حقوق، زنان در هر دو جامعه تحت سلطه مردان بودند. برای خرید کتاب کلیک کنید. این مطلب را در کانال پژوهه دنبال کنید.