گفتار اول: معنای تجربه
تجربه به معنای مشاهده و آزمایش مکرر یک پدیده است که از طریق آن به قوانین کلی میرسیم.
گفتار دوم: چند مثال برای تجربه
1. تجربه کردیم که هر چیز جامدی که رها شود به زمین میافتد و از این تکرار به قانون کلی جاذبه پی میبریم.
2. بسیاری از افراد با تجربه مصرف قرص مسکن دریافتند که سردرد تسکین پیدا میکند و این را بهعنوان یک قاعده میپذیرند.
3. تجربه مکرر بوی خاص ناشی از سوختن غذا ما را به فهم این که این بوی مشخصهای از سوختن است، میرساند.
گفتار سوم: ارزش تجربه
تجربه به کمک حواس پنجگانه و تکرار یک پدیده به دستیابی به شناخت و قوانین کلی کمک میکند.
تجربه به ما اجازه میدهد تا براساس تجربیات گذشته قضاوت کنیم، حتی اگر یک پدیده خاص را مستقیماً تجربه نکرده باشیم.
ارزش تجربه به میزان فراگیری و تنوع مواردی که تجربه شدهاند وابسته است.
یک قرص ممکن است در مناطق مختلف اثرات متفاوتی داشته باشد؛ بنابراین، برای اطمینان بخشیدن به نتایج یک تجربه، باید آن را در شرایط و محیطهای مختلف آزمایش کنیم.
هرچه تنوع و تعداد تجربیات بیشتر باشد، اطمینان به نتایج افزایش مییابد.
تجربه در واقع نوعی حساب احتمالات است که بر اساس آمار مثبت و متنوع به قوانین کلی میرسد.
علوم تجربی، مانند پزشکی، به دلیل تنوع و فراگیری تجربهها ارزشمند هستند.
گفتار چهارم: دلیل احتمال اشتباه در تجربه
تفکر انسان همیشه صحیح نیست و ممکن است خطاهایی رخ دهد.
دو علت اصلی این خطاها عبارتند از:
1. اشتباه در علوم قبلی که منجر به نتایج نادرست میشود، مثلاً اشتباه در اندازهگیری زوایا.
2. عدم دقت در استفاده از اطلاعات پیشین و تعقل ناکافی.
گفتار پنجم:دلیل به وجود آمدن علم منطق
دانشمندان علم منطق تلاش کردهاند قواعدی برای تفکر صحیح ایجاد کنند تا معیارهای مشخصی برای تمایز فکر درست از غلط داشته باشیم.
گفتار ششم:تعریف مغالطه
در منطق، استدلالهای گمراهکننده "مغالطه" نامیده میشوند. بنابراین، اعتبار تفکر به دقت در استفاده از علوم قبلی و استفاده صحیح از تعقل بستگی دارد.
گفتار هفتم: دو عامل اصلی تفکر صحیح
برای تفکر صحیح و بیخطا دو عامل اصلی وجود دارد:
1. استفاده از علوم و منابع معتبر
2. رعایت قواعد منطقی تفکر
تفکری که با قواعد منطقی پیش برود و بر اساس اطلاعات معتبر باشد، به کشف حقیقت کمک میکند، هرچند رعایت این قواعد ممکن است پیچیده باشد.
در تمام تاریخ، دانشمندان از تفکر برای کشف واقعیاتی استفاده کردهاند که حواس قادر به درک آنها نیست. برای مثال، حرکت زمین که با حواس پنجگانه قابل درک نیست، اما با تفکر و استدلال کشف و اثبات شده است.
همچنین، بسیاری از امواج مانند امواج رادیویی یا تلفنی که دیدنی یا شنیدنی نیستند، از طریق علم و تفکر شناخته شدهاند.
در جلسه های بعدی، با جنبههای بیشتری از راههای شناخت واقعیت و جلوگیری از خطا و مغالطه آشنا خواهیم شد.
منبع: کتاب بی نهایت
نویسنده: استاد محمد حسن وکیلی